جدول جو
جدول جو

معنی برابر ده - جستجوی لغت در جدول جو

برابر ده
روستایی از دهستان فریم ساری، روستایی از دهستان میان دو
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ دَ رَ دَ / دِ)
برادرنگر. برادراندر. (ناظم الاطباء). و رجوع به برادراندر شود
لغت نامه دهخدا
(بَ بُ دَ / دِ)
برداشته. افراشته:
همه بازبسته بدین آسمان
که بر برده بینی بسان کیان.
بوشکور، بر روی دویدن:
سالها ای اشک جا دادم ترا در چشم خویش
وقت فرصت کی روا داری که بر رویم جهی.
سلمان.
و شعر فوق بهر دو معنی ایهام دارد
لغت نامه دهخدا
(بَ دِهْ)
دهی است از دهستان فریم بخش دودانگۀ شهرستان ساری و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
تصویری از برابرشدن
تصویر برابرشدن
متفق شدن متحد گشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از برابر نهش
تصویر برابر نهش
اپوزیسیون
فرهنگ واژه فارسی سره
مواجه شدن، روبه رو شدن، رویارو شدن، مساوی شدن، یکسان شدن، مطابق شدن، مطابقت کردن، مساوی شدن، به تساوی دست یافتن، به تساوی رسیدن، همتا شدن، هم ردیف شدن، هم پایه شدن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
برادر زاده
فرهنگ گویش مازندرانی
برادرجان، نامی تبری برای مردان
فرهنگ گویش مازندرانی
برادر زاده
فرهنگ گویش مازندرانی